لازاروس در جست وجوی آخرالزمان
به گزارش مجله بوشهری ها، خبرنگاران ، زهرا ایزدی: گروهی متشکل از نویسنده کتاب، یک سایه، یک مکانیک که ماشین ها او را به پیامبری برگزیده اند، ابن فرناس دانشمند و مخترع اندلسی، یک سرخ پوست، شاعری که هنگام شعر خواندنش باران می بارد، یک جادوگر، یک جن، یک سگ سخنگو، یک مرغ جاوا و لی لی به سمت سرزمین هرمجدون و تپه مِگیدو می فرایند؛ جایی که قرار است نبرد آخرالزمان اتفاق بیفتد. رمان الفبای لازاروس اثر هادی تقی زاده شرح این سفر ماجراجویانه است. موضوع نامأنوس و عجیبی به نظر می آید اما نه برای داستانی در ژانر علمی-تخیلی که گاه تنه ای هم به ژانر فانتزی می زند.
در ادبیات ما آن طور که باید و شاید به ژانر علمی-تخیلی و حتی فانتزی پرداخته نشده است. این ژانرها عموماً جدی گرفته نمی شوند و اغلب آن ها را مختص گروه کودک و نوجوان می دانند. به همین دلیل است که خواننده فارسی زبان با آثار علمی-تخیلی و فانتزی به سختی ارتباط برقرار می کند. این در حالی است که آثار شاخص و مهم علمی-تخیلی سهمی انکارناپذیر در پیشرفت علوم داشته اند؛ سفر به فضا، ساخت زیردریایی و هوش مصنوعی از جمله دست آوردهای مهم علمی هستند که سال ها پیش از تحققشان در آثار نویسندگان بزرگ علمی-تخیلی مانند ژول ورن، آیزاک آسیموف و ... مطرح شده بودند. اما چرا این دو ژانر مهم در ادبیات ما مغفول مانده اند؟ دلایل متفاوتی برای این مسأله ذکر شده است؛ دلایلی که ریشه های تاریخی و اجتماعی دارند. برخی از صاحب نظران این مسأله را ناشی از بحران ها و ناآرامی های اجتماعی می دانند که ایران در تمامی ادوار، به خصوص در یک قرن اخیر، با آن دست به گریبان بوده است. این ناآرامی ها سبب شده است که دغدغه اصلی نویسندگان بازتاب واقعیت های جامعه باشد، و در نتیجه رمان ها و داستان های اجتماعی و رئال از سایر ژانرها پیشی بگیرند. دلایل دیگری هم در این مورد مطرح است که در این مقال نمی گنجد، اما آنچه که اهمیت بیشتری دارد این است که دو ژانر علمی-تخیلی و فانتزی قابلیت های بسیار زیادی برای پرداختن به موضوعات جدی و مهم دارند که به سبب زبان غیرمستقیم و نمادین، می توانند حتی موثرتر از داستان های رئال باشند. نویسندگان و مخاطبان ادبیات باید نگاه جدی تری به این آثار داشته باشند.
الفبای لازاروس، تازه ترین اثر هادی تقی زاده، یک رمان علمی تخیلی است که رگه هایی از فانتزی هم در آن دیده می شود. هادی تقی زاده یک جهانی آخرالزمانی را به تصویر کشیده است؛ جهانیی که با خشکسالی های پیاپی روبرو است و دستگاه هایی اختراع شده اند که از هر چیزی آب استخراج می کنند. جنگ های جهانی بسیاری بر سر آب رخ می دهد. بدن انسان ها با بی آبی تطبیق پیدا کرده و درنتیجه ظاهر متفاوتی پیدا کرده اند. جهانیی که در آن شهرها روی هوا شناور و متحرک هستند و تعداد آدم آهنی ها و موجودات هیبریدی با تعداد آدم های معمولی برابر است. در این جهانی رو به انحطاط، قهرمانان داستان در پی آخرالزمان می فرایند.
الفبای لازاروس پر از ارجاعات مستقیم و غیرمستقیم است. از اشاره به اتفاقات واقعیِ روز مانند همه گیری کرونا تا ارجاع به متون دینی و تاریخی. در قسمت هایی از داستان بحث های فلسفی در مورد مسائل هستی، زندگی، عالم ماده و ورای آن، میان کاراکترها درمی گیرد. بخش هایی از داستان به مسائلی می پردازد که ریشه در باورهای ادیان مختلف دارند؛ مانند نزول روح در کالبد زمینی، شیطان، جنگ آخرالزمان و زنده شدن مردگان. حتی نام کتاب هم از ماجرای زنده کردن لازاروس از طریق عیسی(ع) گرفته شده که در انجیل یوحنا نقل شده است. برخی شخصیت ها واقعیت تاریخی دارند؛ مانند ابن فرناس دانشمند و مخترع اندلسی که نخستین فرد در تاریخ بشر است که توانست پرواز کند. برخی شخصیت ها هم از اسطوره ها و افسانه ها وام گرفته شده اند مانند بلیال هم دست شیطان. برخی مکان ها هم واقعیت خارجی دارند؛ مانند شهر لس آلاموس که نخستین بمب اتمی جهان در آن ساخته شد. به عبارت دیگر، این رمان یک اثر بینامتنی Intertextual است و خواننده برای تحلیل درست آن باید نیم نگاهی به تمامی این زوایا داشته باشد.
الفبای لازاروس در چهل و پنج فصل کوتاه روایت می شود. فصل های ابتدایی به معرفی کاراکترهای اصلی اختصاص دارند. هر کدام از شخصیت ها با خرده روایت های خود در جهت داستان پیش می آیند و به خاتمهِ خود می رسند. از آن جا که این داستان شرح یک سفر است، با تعدد مکان ها روبرو هستیم. علی رغم تعدد شخصیت ها، خرده روایت ها و مکان ها، رمان انسجام خود را از دست نمی دهد. هرچند به نظر می رسد که اشاره گذرا به برخی موضوعات در طول داستان، کمکی به پیشرفت جریان نکرده است. اما در مجموع، الفبای لازاروس کتابی پیروز در ژانر علمی-تخیلی است که فکر خواننده را علاوه بر لذت بردن از داستان، درگیر مفاهیم و اطلاعات جدی و مهمی می کند.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران