موانع کسب منافع دیجیتالی شدن اقتصاد ایران
به گزارش مجله بوشهری ها، در علم اقتصاد، رشد و توسعه ملتی یک سرنوشت از پیش معین شده نیست. تلاش های فعالانه برای شروع و تداوم فرایند توسعه مورد نیاز است. رشد پایدار اقتصادی همچنان راهی مهم برای رفع فقر و محرک اصلی توسعه انسانی است. در حقیقت شواهد قاطع وجود دارد که نشان می دهد رشد اقتصادی مؤثرترین روش برای رهایی مردم از فقر و بهبود کیفیت زندگی آنها بوده است. برای کشورهای کم توسعه یافته و کشورهای در حال ظهور، رشد اقتصادی برای گسترش آموزش، بهداشت، تغذیه و بقا در بین جمعیت بسیار مهم است. ضعف های مداوم در محرک های رشد بهره وری، یکی از اصلی ترین مقصرهای عملکرد ضعیف اقتصادی در یک دهه گذشته در دنیا و ایران است. گسترش فناوری و نوآوری یکی از عوامل مهم این رشد بهره وری است.
خلق و ایجاد فناوری و نوآوری، به عنوان بخشی از DNA اقتصاد به خودی خود چالش برانگیز است که دولت باید مسئولیت این تغییر را از طریق سرمایه گذاری در سرمایه انسانی و کاهش پیامدهای منفی ناخواسته پیشرفت های فناوری بر توزیع درآمد و انسجام اجتماعی با یک رویکرد جامع ارزیابی کرده و بر عهده بگیرد. در فرایند شومپیتری تخریب خلاق، خلاقیت باید تشویق شود و تخریب را باید مدیریت کرد. افزایش خروج کارگران از بازار کار، شکاف مهارتی، تمرکز بیش از حد بر بازار، اثرات سوء روی ساختار اجتماعی، حفره های نظارتی، مسائل مربوط به حفظ حریم خصوصی داده ها و جنگ سایبری همه جزء پیامدهای منفی بالقوه فرایند تحول فناوری است که دولت باید در کنار مسائل ساختاری خود آن را مدیریت و پیامدهای آن را کاهش دهد. در این باره کلیدی ترین یافته های گزارش های رقابت پذیری جهانی عبارت اند از:
تقویت رقابت هنوز هم برای بهبود سطح زندگی مهم است.
اقتصاد جهانی پس از یک دهه از دست رفته برای اقدامات افزایش بهره وری، آماده رکود است.
یافتن توازن بین هم گرایی فناوری و سرمایه گذاری در سرمایه انسانی برای تقویت بهره وری بسیار مهم خواهد بود.
سیاست گذارها باید فراتر از سیاست های پولی به دیگر سیاست ها، سرمایه گذاری ها و انگیزه های احیای رشد بهره وری توجه کنند.
یکی از پیامدهای مثبت فناوری بهبود بهره وری است. با این حال باید توجه داشت که انقلاب دیجیتالی یک شوک فناوری در جهان بوده؛ ولی به دلیل پیروزیت نداشتن در حفظ رشد بهره وری بعد از سال 2005، به عنوان شوک موقت در محافل علمی از آن یاد می شود. گرچه از اواسط دهه 90 تا سال 2005 میلادی، رشد اقتصادی ناشی از احیای رشد بهره وری ناشی از فناوری های دیجیتالی بوده است؛ اما بهره گیری کشورها از این فناوری متوازن و یکسان نبوده که این ناهمسانی حتی در کشورهای توسعه یافته هم مصداق دارد.
به طور کلی اروپا در بهره گیری از این فناوری و مزایای آن نه به خاطر سرمایه گذاری نکردن، بلکه به خاطر ضعف ساختاری نتوانسته به اندازه آمریکا پیروز باشد.
گرچه بسیاری از داستان های پیروزیت فردی در کشورها و جهان و حتی ایران وجود دارد؛ اما تأثیر فناوری بر بهره وری جهانی، گسترش فرصت برای افراد فقیر و طبقه متوسط و گسترش حاکمیت پاسخ گو تا به امروز کمتر از حد انتظار بوده است. شرکت ها بیشتر از هر زمان دیگری به شبکه ها و زیر ساخت های فناوری متصل اند؛ اما رشد بهره وری جهانی کند شده است. فناوری های دیجیتالی جهانی کار را تغییر می دهند؛ اما بازارهای کار قطبی شده و نابرابری در حال افزایش است و این در کشورهای ثروتمند نمود بیشتری پیدا کرده است و به طور فزاینده ای در کشورهای در حال توسعه این اتفاق در حال بروز است.
در حالی که تعداد کشورهای دارای دموکراسی در حال افزایش است؛ اما سهم انتخابات آزاد و منصفانه در حال کاهش است و نتایج مطالعات معتبر جهانی نشان می دهد که سهم بیشتر آرای پوپولیست ها حتی در کشورهای پیشرفته افزایش یافته است؛ بنابراین در حالی که فناوری های دیجیتال در حال گسترش هستند، منافع دیجیتالی آن به همان اندازه گسترش نیافته است. چرا این اتفاق افتاده است؟ برای این سؤال دو دلیل اقامه شده است؛ یکی اینکه تقریبا 60 درصد مردم جهان تا قبل از شیوع ویروس کرونا، هنوز آفلاین بودند و به هیچ وجه به شکل معنی داری در اقتصاد دیجیتال شرکت نمی کردند. دوم، برخی از مزایای درک شده فناوری های دیجیتال با خطرات پدید آمده جبران می شود. بسیاری از اقتصادهای پیشرفته به طور فزاینده ای با قطبی شدن بازارهای کار و افزایش نابرابری روبه رو هستند. این شاید تا حدی به این دلیل است که فناوری مهارت های بالاتر را تشویق می کند و جایگزین مشاغل معمولی می شود و بسیاری از کارگران را مجبور به رقابت برای مشاغل کم درآمد می کند.
سرمایه گذاری های بخش دولتی در فناوری های دیجیتال، در غیاب نهادهای پاسخ گو، صدای نخبگان را تقویت می کند که می تواند منجر به ضبط و تسخیر سیاست ها و کنترل بیشتر دولت ها شود. از آنجا که اقتصاد اینترنت به دلیل ماهیت خود از انحصارات طبیعی طرفداری می کند، نبود فضای رقابتی برای تجارت می تواند بازارهای متمرکزتری را رقم بزند و به نفع شرکت های فعال در بازار باشد. جای تعجب نیست که افراد با تحصیلات، ارتباطات و توانایی های بیشتر از دستاوردهای حاصل از انقلاب دیجیتال مزایای بیشتری را دریافت کنند.
در ایران ابعاد اقتصاد دیجیتال کمی غامض تر است. در ایران اصولا حرکت به شکل قدم زنان و تفریح کنان به سمت یک جامعه دیجیتالی و بهره گیری از مزایای آن بوده است و نحوه نگاه به این فناوری در اولویت اصلی بر محور مسائل غیر اقتصادی در مقایسه با نگاه منافع اقتصادی است. همچنین به دلیل ضعف ساختاری و نهادی و ضمانت اجرائی قوانین و وجود دولت دوسر استفاده از منافع دیجیتالی موانع بیشتری در کنار مسائل فنی و محتوایی دیجیتالی دارد. مطالعات تجربی علمی نشان می دهد که نقش فناوری دیجیتال در بهره وری ایران مثبت ولی ناچیز بوده است. این تأثیر کم، به دلیل ساختار نهادی و مهارتی ضعیف و کم بنیه و همچنین تحریم ها و مدیریت های نامناسب داخلی و نوع نگاه غالب غیر اقتصادی حاکمان بوده و باعث شده با وجود افزایش سرمایه گذاری در حوزه فناوری دیجیتالی، ایران نتواند از منافع این فناوری حداکثر استفاده را ببرد. اگر جامعه را به سه گروه مردم، دولت و کسب وکارها یا بنگاه های اقتصادی تقسیم بندی کنیم، در این زمینه تطبیق مردم با فناوری های دیجیتالی از بقیه سریع تر بوده و بعد از آن کسب وکار ها قرار دارند و در نهایت دولت در انتهای این دسته بندی واقع شده است.
انقلاب فناوری دیجیتال فواید خصوصی فوری را برای همه جهانیان به ارمغان آورده است که از آن جمله می توان به ارتباط و اطلاعات آسان تر، راحتی بیشتر، محصولات دیجیتالی رایگان و انواع جدید اوقات فراغت اشاره کرد. همچنین باعث ایجاد احساس عمیق ارتباط اجتماعی و جامعه جهانی شده است؛ اما آیا سرمایه گذاری گسترده در فناوری اطلاعات و ارتباطات رشد سریع تر، مشاغل بیشتر و خدمات بهتر را برای ایران ایجاد کرده است؟ به راستی، آیا کشور سود قابل استفاده و درخوری از دیجیتالی شدن همانند کشورهای دیگر برداشت کرده است؟ پاسخ این سؤال قطعا منفی است و نیاز به تحلیل های جدی در اولویت گذاری و ضمانت اجرائی در حوزه دانش اقتصاد، حقوق و حکمرانی دارد.
منبع: اتاق بازرگانی ایران