دولت آینده با چه مردمی روبه روست؟

به گزارش مجله بوشهری ها، احمد غلامی در شرق نوشت: دولت آینده ایران بعد از انتخابات 1400 با چه مردم و وضعیتی روبه روست؟ با فرض اینکه آمریکا به برجام برگردد، باز هم تغییر اساسی در طبقات اجتماعی و مطالبات مردم رخ نخواهد داد؛ چراکه مطالبات آنان صرفا مالی نیست.

دولت آینده با چه مردمی روبه روست؟

ناگفته پیداست بخشی از این خواسته ها مالی است و با بهبود شرایط معیشتی از رنج مردم کاسته خواهد شد؛ اما در نگاه انتقادی آنان به سیاست و سیاست ورزی در ایران، تغییری جدی روی نخواهد داد.

چه بسا با بهبود شرایط مالی دوباره مطالبات مدنی و روح عدالت خواهی و آزادی طلبی احیا گردد. آنچه عیان است اینک مردم به دلیل فشار های مالی حاصل از تحریم ها دچار شرایط بحرانی شده اند و دغدغه ای جز مرتفع ساختن احتیاج های اولیه خود ندارند، اما این شرایط نتوانسته روح آنان را به سیطره خود درآورد و مردم در کنار مطالبات مالی شان بیش از هر چیز انتظار تغییر سیاست و سیاست ورزی را دارند.

اعتراضات سال 88، دی ماه 92 و آبان 98 از جمله این ابراز مخالفت ها با رویکرد های سیاسی و مالی است. شاید این یکی از ویژگی های نادر جامعه ایرانی است که با همه مسائل معیشتی همچنان دغدغه مطالبات مدنی دارند. بی تردید این جامعه قابل مقایسه با جوامع کشور های همسایه نیست.

این اصرار و پافشاری بر مطالبات مدنی را باید جدی گرفت، خاصه جریان های سیاسی که همیشه کوشش می نمایند تا مردم را به عقب بازگردانند. آنچه اصولگرایان را در بعضی انتخابات ها با شکستی سخت روبه رو نموده، اصرارشان بر برداشت ارتجاعی از سنت است و اگر اصلاح طلبان اثرگذاری شان را در میان مردم از دست داده اند، ازاین روست که باوری پایدار به گفته ها و ادعا های خود در شکل بخشیدن به جامعه نوین ایران نداشته اند.

مردم به اصلاح طلبان اثبات نموده اند اینکه نگذاشته اند و نمی گذارند آنان کار نمایند، نافی مسئولیتشان در برابر مردم نیست؛ چراکه کمترین وفاداری به مطالبات مردم کناره گیری از قدرت است و بس، اما در چهار دهه انقلاب اسلامی کدام اصلاح طلبی با صدای رسا در اعتراض به ناتوانی در برآورده ساختن مطالبات مردم از مسئولیت کناره گیری نموده است؟ البته کناره گیری در اینجا به معنای استعفا است. اگر اعتراضی بوده رنگ و بوی چانه زنی برای فشار از پایین به بالادستی ها بوده است.

بگذریم که همه از این سخنان کلیشه ای مطلع اند. اگر برگردیم به سخن اصلی که دولت آینده ایران با چه مردمی روبه روست، باید بگوییم با مردمی متکثر با مطالباتی متنوع که بعید است دیگر با وعده های انتخاباتی هوش از سرشان بپرد، اما چهره های سیاسی و نامزد های انتخاباتی بسیار خوش بین هستند.

آنان در خفا بر این نکته تأکید می نمایند اگر در اوضاع مالی کمی بهبود حاصل گردد، کار آنان سهل خواهد شد و یک شبه از چهره ای کلیشه ای در قدرت به قهرمانی محبوب تبدیل خواهند شد. اثبات رد این مدعا فعلا ناممکن است، اما تحلیل شرایط جامعه با همه دشواری هایش ساده تر از تحلیل این چهره های سیاسی است. جامعه ایران در یک آشوب معنایی به سر می برد. جامعه ای که در یک دوگانه عمیق واقع شده است. به تعبیر آنتونی گیدنز در دوگانه سیاست رهایی بخش و سیاست زندگی. به باور گیدنز در گذر از مدرنیته به مدرنیته متأخر امر سیاسی دچار تغییر اساسی شده است (از کتاب زیست سیاست نوشته توماس لمکه، ترجمه بهراد رحمانی، ص 58). این جامعه شناس سیاست غالب در دوران مدرنیته را سیاست رهایی بخش می داند. رهایی از فشار های سیاسی و اجتماعی و مبارزه با استثمار و نابرابری. مردمی وسیع و متکثر و متضاد در روش که جملگی خواستار تثبیت عدالت، برابری و مشارکت در نهاد های مدنی اند؛ اما در برابر این مردم، مردم دیگری نیز هستند که گرایش به سیاست زندگی دارند.

سیاستی برای افزایش امکان های رضایت بخش برای همه. اگر سیاست رهایی بخش درباره فرصت های زندگی است، سیاست زندگی در پی سبک زندگی است. اگر این گونه تقسیم بندی کنیم آنانی که به دنبال سیاست رهایی بخش اند، طالب عدالت اند و جست وجوگران سبک زندگی هدفشان شکوفایی زندگی و هویتشان است. این دو رویکرد کلان به شبکه های پیچیده تری از مردم منتهی می گردد که با بی شماری از مطالبات منطقی و غیرمنطقی در هم تنیده شده است.

به راستی چه دولتی می تواند در انتخابات 1400 روی کار بیاید تا این شرایط متناقض را مدیریت کند، البته باید گفت با تعمیم دادن نظرات گیدنز به جامعه ایران نه تن ها در شرایط بحرانی لایه های اجتماعی آن اغراق ننموده ایم بلکه تعارض ها و تنش های موجودش را با این دو رویکرد تقلیل هم داده ایم.

اگر بخواهیم دشواری مدیریت شرایط موجود را عیان کنیم ناگزیریم از تعابیر الکساندر روستو یکی از دو نماینده مهم لیبرالیسم آلمان در پس از جنگ استفاده کنیم که با مزاج جناح های سیاسی ایران سازگاری بیشتری دارد. روستو بر سیاست موفقیت آمیز تأکید دارد (همان کتاب، ص 7). سیاست موفقیت آمیز مبتنی بر سه عامل است؛ اول، سلامت خانواده که مانند سلول های بنیادین بدن اجتماعی عمل می نمایند. دوم، همبستگی گروه ها در محل کار و آخری همبستگی بین قوه مجریه و مقننه برای یکپارچه سازی بدن ملت.

حالا با نگاهی دقیق به این سیاست ها می توان به این نتیجه رسید که دولت و جامعه ما شرایط مطلوبی در هر سه این گزینه ها ندارد. اینک نامزد های ریاست جمهوری 1400 خودشان باید قضاوت نمایند تا چه میزان قادرند شرایط موجود را تغییر دهند، بسامان نمایند و مردم را اقنا ع نمایند. هر قضاوتی مبتنی بر خوش بینی دولت و جامعه ایران را با مصائب عمیق تری روبه رو خواهد نمود.

منبع: فرارو
انتشار: 6 دی 1399 بروزرسانی: 6 دی 1399 گردآورنده: bushehrherfa.ir شناسه مطلب: 1283

به "دولت آینده با چه مردمی روبه روست؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "دولت آینده با چه مردمی روبه روست؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید